Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-09@11:58:18 GMT

روایتی از حضور حاج قاسم سلیمانی در بوسنی و هرزگوین

تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۰۱۴۶۶

روایتی از حضور حاج قاسم سلیمانی در بوسنی و هرزگوین

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کتاب «بدون مرز» به قلم گل علی بابایی جدیدترین اثر از انتشارات خط مقدم است که به تازگی روانه بازار کتاب شده است. در بخشی از این کتاب درمورد حضور شهید حاج قاسم سلیمانی در بوسنی می‌خوانیم:

روز معارفه‌ سردار سلیمانی، آقای حسین دشتی از زاگرب به تهران آمد و در جلسه حضور پیدا کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وقتی جلسه‌ معارفه تمام شد، خطاب به حاج‌‌قاسم گفت «سردار سلیمانی، اگر صلاح بدانید، اولین جایی که می‌خواهید بازدید کنید، تشکیلات ما در کشور بوسنی‌‌وهرزگوین باشد.» حاج‌قاسم، نظر مثبت یا منفی نداد؛ اما صبح روز بعد به مجموعه‌ ابوذر آمد و از آقای دشتی خواست تمام کارهایی را که در بوسنی کرده‌اند، برای ایشان تشریح کند. بعد از ارایه‌ گزارش کار، آقای دشتی گفت «شنیدن کی بود مانند دیدن؟ به نظر من بهتر است شما بیایید بوسنی و کارهای ما را از نزدیک رصد کنید.» حاج‌‌قاسم گفت «حرفی نیست؛ هر وقت هماهنگی‌ها را انجام دادید، من آماده‌ام.»

بعد از بازگشت از این سفر، حاج‌‌قاسم، تغییراتی در قرارگاه الزهراء(س) ایجاد کرد. یکی از آن تصمیمات، انحلال ستاد همّت بود که به درخواست وزارت امور خارجه و تأیید مقام معظم رهبری انجام گرفت. این ستاد که در زمان جنگ بوسنی از سوی ستاد کل نیروهای مسلح و به دستور فرمانده معظم کل قوا تشکیل شده بود، وظیفه‌اش ایجاد هماهنگی بین وزارتخانه‌ها و سازمان‌های ایرانیِ درگیر در حوادث بوسنی بود و مسئولیتش را هم خود سردار وحیدی به عهده داشت.


پیاده روی مارش میرا

موضوع دیگری که سردار سلیمانی روی آن تمرکز کرد، مؤسسات فرهنگی ایران در بوسنی بود. ایشان اعتقاد داشت ما در این رابطه نتوانسته‌‌ایم موفق عمل کنیم. دومین تصمیم حاج‌قاسم، انحلال بعضی از این مؤسسات و همچنین محدود کردن تعدادی از پایگاه‌ها در کشور بوسنی بود. به عقیده‌ من، این اقدامات، اختلاف نظر آقای دشتی با حاج‌‌قاسم را کمی علنی‌تر کرد. تا این‌‌که آقای دشتی پاییز ۱۳۷۶ به تهران آمد و به حاج‌‌قاسم گفت «اگر اجازه بدهید، من دیگر در این مسئولیت نباشم.». سردار سلیمانی، اول خیلی تلاش کرد آقای دشتی را متقاعد کند همچنان در این مسئولیت باقی بماند؛ اما وقتی دید ایشان در تصمیم خود اصرار می‌‌کند و دلش نیست آنجا بماند، با انتقال آقای دشتی موافقت کرد.

مقارن این ایام، جنگ کوزوو، بین ارتش فدرال یوگسلاوی شامل صربستان و مونته‌نگرو از یک سو، و گروه‌های معارض آلبانیایی‌تبار کوزوو با نام ارتش آزادی‌بخش کوزوو از سوی دیگر، در منطقه‌ بالکان به‌‌شدّت در جریان بود.

اتفاقاتی مثل جنگ کوزوو و زنجیره‌ای از وقایع دیگر سبب شده بود حاج‌‌قاسم تصمیم به محدود کردن مقرها و مؤسسات وابسته به ایران در بوسنی بگیرد. سردار سلیمانی اعتقاد داشت بعضی از این مؤسسات و مراکز فرهنگی، نه‌‌تنها کارآیی ندارند، در پاره‌ای موارد، انحرافات سیاسی و اعتقادی هم دارند؛ ضمن آن‌‌که از خرداد ۱۳۷۶ با روی کار آمدنِ دولت اصلاحات، اختلاف نظرها در سیاست خارجی بیشتر نمایان شد؛ که تبعات آن به نمایندگی‌های ایران در خارج از کشور هم سرایت کرد؛ طوری که حاج‌‌قاسم مجاب شد تغییرات مد نظر خود را هر چه زودتر اعمال کند.

اوایل سال ۱۳۷۸، حاج‌‌قاسم دستور داد من و عمار جلسه‌ای با ایشان داشته باشیم. این جلسه برگزار شد و خروجی آن، چیزی نبود جز این‌‌که من مجدداً به بوسنی برگردم و مسئولیت آنجا را به عهده بگیرم. من هم قبل از آن‌‌که به این مأموریت اعزام بشوم، عده‌‌ای از بچه‌های باتجربه‌ نیرو را شناسایی کردم. می‌خواستم کارم را با یک تیم قوی و کارآمد شروع کنم.

در این مأموریت، اولویت اول من این بود که با به‌‌کارگیری نخبگان و عناصر بومی، مؤسسات و مراکز فرهنگی را از بلاتکلیفی خارج کنم؛ مثلاً با خانم آودیچ که مسئولیت مؤسسه‌ کوثر را به عهده داشت، هماهنگی‌هایی کردم و توافق‌‌نامه‌هایی را به امضا رساندم تا به مؤسسه ابن‌سینا وصل شود و کارها را با هماهنگی انجام دهد.

اقدام دیگر گروه ما، ارتباط‌گیری با شخصیت‌ها و افراد اثرگذار در جامعه‌ بوسنی‌‌وهرزگوین بود. افرادی مثل راسم دلیچ، حسن چنگیج، جمال مردان، علی عزت و تقریباً بیست نفر از آدم‌های بانفوذ را شناسایی کردیم و به‌‌مرور با آن‌‌ها ارتباط گرفتیم.

در بحث رسانه و انعکاس اخبار مرتبط هم با برادرِ جمال لاتیچ که سردبیر روزنامه‌ نجات بود، هماهنگی کردیم تا او خبرهای گروه ما را منعکس کند.

سید علی اکبر طباطبایی که راوی کتاب است، در این کتاب خاطراتش از کودکی و نوجوانیِ متصل به انقلاب و در ادامه از چگونگی تشکیل سپاه و ورود خود به آن و از عملیات‌های مختلفی که حضور داشته می‌گوید، اما خاطرات جنگی او به دوران هشت ساله خلاصه نمی‌شود. او از مأموریت‌های متعدد خود به بوسنی و هرزگوین، سرزمین سبز مسلمانان در قلب اروپا و جنگ دهه ۹۰ میلادی و ناگفته‌های حضور ده ساله‌اش در قاره سیاه و برخی کشورهای آنجا نیز سخن گفته و بُعد دیگری از انقلاب اسلامی ایران را پیش‌روی مخاطب خود نشان می‌دهد.

اما اصل موضوعی که بیش از نیمی از کتاب «بدون مرز» به آن اختصاص دارد، حضور راوی در سوریه است. سیدعلی‌اکبر طباطبائی که از فرماندهان سپاه است، از جنگ داخلی سوریه و گروه‌های مختلف آنجا می‌گوید و از عملیات‌های متعددی که تاکنون آنها را تنها از زبان سربازان حاضر در آنجا شنیده‌ایم، به همین دلیل این کتاب، یکی از کتاب‌های مهمی است که در حوزه جنگ سوریه برای اولین بار از زبان یک فرمانده نوشته شده است. همچنین او در «بدون مرز» از تاکتیک‌ها و شیوه‌های جنگی فرمانده مقتدر سپاه قدس سخن می‌راند و اینگونه مخاطب را بیش از پیش با تفکرات و دیدگاه‌‌های چند بُعدی شهید حاج قاسم سلیمانی آشنا می‌کند.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: نشر خط مقدم کتاب و ادبیات تازه های نشر کتاب بدون مرز سردار سلیمانی آقای دشتی حاج قاسم

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۰۱۴۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

روایتی از شوق همه‌جانبه معلم بروجنی در تربیت نسل آینده

معلمان به سبب ایثار و خدمت در راستای تحقق آرمان راستین، تلاش و مشقت بسیار بردوش نهادند تا به دانش‌آموزان خویش، دانش و تجربه را توأمان بیاموزند. - اخبار استانها -

به گزارش خبرگزاری تسنیم از شهرکرد، سختی و مشقتِ نهفته در راه علم‌آموزی را، چیزی به جز از عشق، درمان نیست و این عشقِ به تعلیم و تدریس است که معلمان را در مسیر آموزگاری پایدار کرده است. امام خمینی(ره) معلمی را شغل انبیاء خطاب کردند و در این باره فرمودند: نقش معلم در جامعه، نقش انبیاست. انبیا هم معلم بشر هستند.نقش بسیار حساس و مهمی است؛ و مسئولیت بسیار زیاد دارد.

سیدسارا بخشایش، دبیر نمونه استان چهارمحال وبختیاری که 16 سال سابقه خدمت در کسوت معلمی را دارد این بار در گفت‌و‌گو با خبرنگار تسنیم از شور و اشتیاق خود برای آموزگاری می‌گوید و لازمه گام نهادن در عرصه تعلیم و تربیت را عشق، اشتیاق و صبوری می‌داند.

وی در سال تحصیلی جاری به عنوان معلم نمونه مقطع متوسطه در سطح استان چهارمحال و بختیاری انتخاب شده است.

سارا بخشایش در استان چهارمحال وبختیاری، شهرستان بروجن الفبای علم را آموخت و به پاسداشت دانش آموزی از محضر معلمان دلسوزش، معلمی را پیشه کرد و در حال حاضر در دبیرستان‌های نمونه مجتهده امین و استعدادهای درخشان فرزانگان بروجن مشغول به تعلیم و تربیت نسل آینده است.

وی رشته شیمی را بسیار دوست داشت، اما دبیری شیمی را انتخاب کرد که در آن زمان پذیرش او در این گرایش تنها در دانشگاه کاشان که جزء دانشگاه‌های مطرح کشور به شمار می‌رفت امکان پذیر بود. در دوران دانشجویی نمی‌دانست که آیا می‌تواند معلمی را به عنوان شغل آینده بپذیرد یا نه و حتی در عشق و علاقه خود نسبت به حرفه دبیری تردید داشت که با گذشت زمان تردید او به عشق بی‌پایان او در راه تعلیم و علم آموزی تبدیل شد.

معلم نمونه استان چهارمحال و بختیاری عامل پذیرش سختی‌ها و گرفتاری‌های در مسیر پیش روی خود را عشق و علاقه‌ای می‌دانست که با گذشت زمان در کار و حرفه‌اش پررنگ‌تر می‌شد.

سارا بخشایش در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم در شهرکرد، اظهار داشت: یک معلم با تمام وجود تلاش می‌کند آنچه را که می‌داند به دانش‌آموزان خود بیاموزد و در این مسیر باید سختی‌های زیادی را به جان بخرد، سختی‌هایی که در هر دوره هست و هر بار به شکلی در می‌آید.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: معلم از لحظه‌ای که پا در کلاس می‌گذارد، نمی‌تواند فارغ از دانش‌آموزانش باشد، زیرا ارتباط مستمر در طول زمان کلاس، لازمه معلمی است و تنها به آموزش و تدریس محدود نمی‌شود.

این معلم نمونه گفت: معلم باید همواره شرایط روحی و جسمی دانش‌آموزان خود را ارزیابی کند، چرا که بدون برقراری ارتباط با آن‌ها نمی‌تواند آموزش را به درستی پیش ببرد و من در جایگاه یک معلم تمام تلاشم بر این بوده است که قبل از معلمی، برای دانش‌آموزانم دوست باشم تا بتوانم همراه و مشوق خوبی برای آنها باشم.

بخشایش، مفهوم رنج تا گنج را از اعماق دل و باعشق و ارادت بسیار به تصویر کشید  و ادامه داد: در جامعه امروزی اساسی‌ترین کار، تعلیم و تربیت است و این رسالت مهم بر دوش معلمان است، زیرا معلم با نسل آینده‌ساز جامعه در ارتباط است و بی‌شک نتیجه کار او در دو حوزه آموزش و پرورش، روی آینده کشور بیش از هر عامل دیگری تأثیرگذار است.

آموزگار بروجنی در گوشه‌ای از سخنان خود، دلسوزی‌های یک معلم را نسبت به دانش آموزان و نسل آینده بازگو می‌کند و از اندیشه معلمی آموزگاران می‌گوید: یک معلم همچنان که خود را در برابر احوالات و سرنوشت عزیزانش مسئول می‌داند، به دانش‌آموزانش اهمیت می‌دهد و بدون هیچ چشم‌داشتی در راستای رسیدن آنها به اهدافشان می‌کوشد، چرا که در اندیشه معلمی، موفقیت دانش آموزان بهترین پاداش برای رسالت انبیایی او است.

این آموزگار با وجود گلایه‌هایی که از عدم توجه جامعه و برداشت و تصور اشتباه نسبت به حرفه معلمی داشت، صادقانه در مسیر علم آموزی خدمت کرده است و این گلایه‌ها موجب این نشده است که در شغلی که عاشقانه به آن عشق می‌ورزد کوتاهی کند.

انتهای پیام/7540

دیگر خبرها

  • روایتی از جدال یک هفته‌ای «یاس و امید» در دهکده چوبی سوخته شفت
  • «روایتگری» رویکرد جدید آموزش و پرورش است
  • مرکز مطالعات عراق با ۷۰ عنوان به نمایشگاه کتاب رسید
  • روایتی از شوق همه‌جانبه معلم بروجنی در تربیت نسل آینده
  • عرضه روایت مستند کودکی حاج قاسم در نمایشگاه کتاب
  • عرضه روایتی از هشت سال دفاع مقدس در قالب رمان
  • سرقت موبایل دزد حرفه ای با پابند الکترونیکی 
  • عرضه ۶ عنوان کتاب جدید درباره حاج قاسم سلیمانی در نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
  • عارف غلامی و عجیب‌ترین اولتراهای فوتبال!
  • فیلمبرداری «دست خدا» آغاز شد/ روایتی سینمایی از تصمیم زن عروسک‌فروش